per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
11
26
3177
Analytical and critical article
بررسی وجوه اشتراک و افتراق حکایتهای کوتاه پریشان با داستانهای مینیمالیستی
Study similarities and differences of Parishan mini stories and mini Malysty stories
شکرالله پورالخاص
pouralkhas@uma.ac.ir
1
مینا شاکر
minashaker66@yahoo.com
2
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه محقق اردبیلی
دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه محقق اردبیلی
در دهۀ ۱۹٦۰ میلادی جنبش مینی مالیسم در بیشتر هنرها از موسیقی گرفته تا هنرهای تجسمی و ادبیات رخنه کرد و شکل ویژه خود را یافت و در ادبیات داستانی به شکل داستان کوتاه درآمد. از مهم ترین ویژگی های این نوع داستان کوتاه می توان به ایجاز و اختصار، پیرنگ ساده، زمان و مکان محدود و استفاده از عنصر گفت و گو اشاره کرد. هرچند این نوع ادبی به عنوان پدیده ای نوظهور در غرب شناخته می شود، اما با مراجعه به متون کلاسیک فارسی و سایر آثاری که قبل از رواج این نوع ادبی نوشته شده اند، بویژه در حکایت های تعلیمی و عرفانی فارسی، می توان نمونه های داستان کوتاهی را یافت که بسیاری از ویژگی های داستان های مینی مالیستی را داراست. پریشان قاآنی یکی از کتاب هایی است که با وجود اینکه مدت ها قبل از شکل گیری مینی مالیسم نوشته شده است، به دلیل اشتمال بر ویژگی هایی چون ساده گویی، گرایش به ایجاز و اختصار، واقع گرایی، محدودیّت زمان و مکان و شخصیت ها، قابل مقایسه با داستان های مینی مالیستی است و در عین حال در پاره ای موارد تفاوت های اساسی هم با آن دارد. لذا در این پژوهش به دنبال بررسی وجوه تشابه و تمایز حکایت های کوتاه پریشان با داستان های مینی مال هستیم تا نشان دهیم که صرفاً از روی مشابهت های ظاهری، نمی توان به تطابق کامل چنین حکایت هایی با داستان های مینی مال حکم داد .
In the 1960s mini-Malysm movement in arts from music to visual arts and literature penetrated more and to find the special and unique. The most important features of this type of short stories can be succinctly and concisely, simple design, limited space and time noted an element of dialogue. Although the genre as an emerging phenomenon known in the West, But by referring to Persian classical literature and other works that were written before the introduction of the genre, Especially in education and mystical Persian tales, short stories can be found examples of the many features mini malysty stories. Parishan of Qaani one of the books that have been written in 1252 to imitate the style of Golestan, And despite the fact that long before the formation of mini Malysm written, because it consists of features such as simple tends to conciseness and brevity, realism, restrictions on time, place and characters, comparable to mini-stories Malysty and at the same time, in some cases, fundamental differences with it. Therefore, this study sought to examine the similarities and differences with the troubled story short stories are minimalist to show that the apparent similarities can not be full compliance of such stories is the story of Minimal order.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3177_361330e19fce105e8c5eb93beee28734.pdf
مینی مالیسم
داستان کوتاه
پریشان
وجوه تشابه و تمایز
گلستان
mini Malysm
short stories
Parishan
similarities and distinctions
Golestan
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
27
42
3176
Fundamental research or theoretical
کاربست عنصر زمان در آفرینش داستان «گیلهمرد»
Considering the role of factor tense within creating story of Gileh mard
ابراهیم رنجبر
i-ranjbar@yahoo.com
1
ندا نبی زاده اردبیلی
nedanabizade@yahoo.com
2
عسگر صلاحی
asgarsalahi@yahoo.com
3
دانشیار دانشگاه تبریز
دانشجوی دکتری دانشگاه محقق اردبیلی
استادیار دانشگاه محقق اردبیلی
روایتشناسی، رویکردی نوین در مطالعه متون مختلف از جمله ادبیات داستانی است؛ که در پی کشف قواعد و امکانات حاکم بر گفتار روایی (متن) است. یکی از مولفههایی که در تحلیل یک روایت مورد بررسی قرار میگیرد عنصر زمان است؛ که اولین بار ژرار ژنت فرانسوی به طور جدی به آن پرداخته و ظهور آن را در متن در سه سطح نظم، تداوم و بسامد بررسی کرده است. از آنجا که در داستان گیلهمرد بهرهگیری از این عنصر در پروردن داستان نقش اساسی دارد. در این پژوهش برآنیم تا کاربست این عنصر و تاثیر آن را در روند شکلگیری داستان بررسی کنیم. به این منظور ظهور سه تعین زمانی را در این داستان بررسی کرده و کاربرد و تاثیر هر یک را جداگانه شرح دادهایم. هدف این پژوهش آن است که نشان دهد بزرگ علوی چگونه با بکارگیری بازیهای زمانی از تنگنای کوتاهی داستانش رسته و داستانی با فضا و شخصیتهایی پرورده ارائه داده است.
Narratologye is a novel procedure in study of various texts such as fictional literature. Which aimed at discovering rules of texts. Factor tense is one of the components which is considered while analyzing a narration. It was introduced by French Zherar zhenet for the first tense, who considered its appearance within text at three levels of regularity, frequency and continuity. Since the employment of this factor is seen prominently throughout creating the story of Gilah Mard, we are going to consider the role and efficiency of this factor on the trend of the story formation. To do this, we considered formation of three time Determination for the story and explained in flences and functions of them. The purpose of this study is demon stration of the fact that how Bozorg Alavi can escape from shortness of his story through employing time plays, and present a story full of created space and characters.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3176_c1d63f3411c53f2085a332dd250d1da3.pdf
روایت شناسی
زمان
گیله مرد
بزرگ علوی
Narratologye
tense
Gilah Mard
Bozorg Alavi
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
43
56
3178
Applied Research
تحلیل ساخت اندیشگانی در اشعار دفاع مقدّس پونه نیکوی و مجید سعدآبادی
An Analysis of ideational function in Holly Defense poems of Pooneh Nikooy and Majid Sa’d Abadi
سهیلا فرهنگی
farhangisoheila@gmail.com
1
شیرین کشاورز
hosseinmahshour@gmail.com
2
عضو هیئت علمی/دانشگاه پیام نور
دبیر/آموزش و پرورش
بررسی متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی از جمله از جهت ساخت اندیشگانی زبان یکی از رویکردهای جدید پژوهشی است که باعث فهم و درک عمیقتر لایههای پنهانی متون میشود. این مقاله در نظر دارد که ساخت اندیشگانی دو مجموعه شعر از شاعران معاصر، پونه نیکوی و مجید سعدآبادی را -که دربارة دفاع مقدّس سروده شدهاند- بررسی و تجزیه و تحلیل کند. مجموعه شعر پونه نیکوی انار سبز زیتون سرخ و مجموعه شعر مجید سعدآبادی سربازی با گلولة برفی نام دارد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی انجام شده و بیانگر تنوع فرایندها، مشارکین و عناصر پیرامونیای است که دو شاعر به آن توجّه کردهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که نیکوی از 683 فرایند و سعدآبادی از 537 فرایند در شعرشان بهره گرفتهاند که از این تعداد، بیشتر فرایندها فرایندهای مادی است. همچنین عناصر پیرامونی در اشعار این دو شاعر شامل عناصر زمانی، مکانی، چگونگی، سببی، مقدار، علّت و پرسشی است و این دو شاعر بیشتر از عناصر مکانی، زمانی و چگونگی استفاده کردهاند.
Studying literary texts from linguistic aspects, such as ideational function is one of the new research approaches which improves better and deeper understanding of hidden layers of texts. This research aims to study and analyze the ideational function of two collection of poems from contemporary poets, Pooneh Nikooy and Majid Sa’d Abadi deals with Holly Defense. The first collection is “Green Pomegranate, Red Olive” from Pooneh Nikooy and the second is “a Soldier with Snowy Bullet” from Majid Sa’d Abadi. The method is correlative-analytical and describe the variety of process, Participants and Peripheral elements which both poets pay attention to. Research findings show that Nikooy has used 683 process and Sa’d Abadi 537 ones in their poems, most of them are physical. Peripheral elements such as time and space, casualty, amount and its logic are exists in poems of both poets and the most deals with space, time and the way process happen. Key words: Ideational function, peripheral elements, process, Participates, Majid Sa’d Abadi, Pooneh Nikooy.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3178_3c7927e298d04bc15977839bab509c96.pdf
ساخت اندیشگانی
فرایند
مشارکین
مجید سعدآبادی
پونه نیکوی
Ideational function
Process
Participates
Majid Sa’d Abadi
Pooneh Nikooy
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
57
70
3179
Analytical and critical article
تحلیل استعاری- ساختاری غزلی ازبیدل دهلوی (برپایه معنی شناسی شناختی)
Metaphoric –structural analysis of Bidel Dehlavi`s epic (cognitive semantic approach)
اکبر شاملو
ak.shamloo@gmail.com
1
محمود صارمی
saremi.m4@gmail.com
2
استادیار دانشگاه پیام نور
دانشگاه پیام نور
استعاره های شناختی در انتقال معنی و حسی کردن مفاهیم انتزاعی، در فرایند تکلم انسان نقش مهمی را ایفا میکنند.آدمی برای اندیشیدن و سخن گفتن به ناگزیر از استعاره بهره می گیرد، به ویژه آنگاه که موضوع فکری او مسائل عمیق عرفانی، فلسفی، دینی ، ادبی و نظایر آن باشد. این استعاره ها که ظاهرا برای نخستین بار از سوی لیکاف و جانسون درکتاب معروف "استعاره هایی که با آنها زندگی میکنیم" مطرح شده اند، در قالب های گوناگونی از جمله "ساختار رویداد"، "جهت گیرانه"، "تشخیص" ساختاربندی می شوند و هر کدام به نوعی بخشی از دانش زبانی را مفهوم سازی و قابل درک می نمایند.بیدل دهلوی ازجمله شاعرانی است که از طرفی زبان شعری او به پیچیدگی در حوزة لفظ و معنا مشهور است و ازدیگر سوی شاعری اندیشمند، پر مغز و معنی آفرین است. به همین جهت ورود به دنیای شعر و اندیشه او برای بسیاری سخت و دشوار مینماید. لذا برای ورود به ساحت های فکری و شناخت ترفندهای زبانی او، به کارگیری ابزارهای شناختی از جمله تحلیل استعاری اشعار او، ضروری به نظر می رسد.مقاله حاضر با استفاده از مبانی معنی شناسی شناختی به تحلیل استعاره های موجود در غزلی از بیدل دهلوی با مطلع «به اوج کبریا کز پهلوی عجز است راه آنجا» می پردازد و نشان می دهد که غزل بیدل علاوه بر دارا بودن وحدت افقی از وحدت عمودی نیز برخوردار است و این شیوه در تحلیل اشعار او راه کار مناسبی تشخیص داده شد.
Cognitive metaphors in transferring meaning an sensualizing the abstract concepts play important role in the process of human speech.To think an speak , human being uses metaphors , especially when he turns to profound philosophical ,religious and literary issues.These metaphors seemingly introduced first by Lakof and Johnson in the metophors we live by are classified in different categories such as even structure, orienting, identification each transferring and conceptualizing some part of linguistic knowledge .Bidel Dhlavi is one of the poets famous for the complexity of language in meaning and thoughtful composition.Therefore, most scholars find it difficult to enter his poetic realm.There are introduced some innovative and cognitive vehicles such as metaphoric analysis to get right into his poems. The present study analyzes the metaphors existing in an epic of Dehlavi expressed as `to the peak of divinity the misery is paved the way with showing that it enjoys both vertical and horizontal unity and this analysis can be used in other works of Dehlavi.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3179_d034e1225f31268f65a560218d5a2087.pdf
استعاره
بیدل دهلوی
ساختار
معنی شناسی شناختی
Metaphor
Bidel Dehlavi
structure
cognitive semantics
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
71
94
3180
Analytical and critical article
بررسی ویژگیهای نوشتار زنانه دردو رمان بامداد خمار و چراغها را من خاموش میکنم
Check the properties of feminine writing two persian modern novels(Bamdad-e- KHomar and CHeraghhara man KHamush Mikonam)
حسین قربانپور
ghorbanpoorarani@yahoo.com
1
رقیه اشکبوس ویشکایی
rayehe.khosh@ymail.com
2
هیئت علمی دانشگاه کاشان
کارشناس ارشد ادبیات دانشگاه کاشان
زنان تنها در شرایطی میتوانستند آثار ادبی خود را منتشر کنند که جایگاه اجتماعی خاص خود را داشته باشند. برای دستیابی به این جایگاه، حرکتی پایهریزی شد که در نهایت به جنبشی تحت عنوان فمینیسم منجر شد. از زمانی که زنان پا به عرصه اجتماع و فعالیتهای ادبی گذاشتند، در بررسی آثار ادبی، پژوهش-هایی مبنی بر ویژگیهای نوشتاری آنان شکل گرفت. در این پژوهش دو رمان برجستۀ معاصر (بامدادخمار از فتانه حاجسیدجوادی) و (چراغها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد) با توجه و تأکید بر مؤلفهها و ویژگیهای نگارش زنانه، به روش تحلیلی– توصیفی بررسی شده است؛ با این هدف که بدانیم آیا این نویسندگان زن، در خلق اثر خود، تحت تأثیر گرایشات فمینیستی قرار گرفتهاند یا خیر؟ در خلال بررسی آثار مورد مطالعه، این نتایج حاصل شد: رمان بامداد خمار اغلب ویژگیهایی را که برای فرم داستانی زنانه (زنانهنویسی) و نیز مضامینی که برای داستانهای زنان برشمردهاند، در خود جای داده است. این اثر بر وجود نگرش مردسالارانه در جامعه تاکید دارد و ضمنا زنان را ناچار به تن دادن به آن به جهت داشتن آرامشی هرچند ظاهری، میداند. نویسندۀ رمان چراغها را من خاموش میکنم آگاهانه اغلب ویژگیهای نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است. همچنین اثر نشان دهـندۀ دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و زنان است و علیرغم آن که نسبت به برخی مسائل اجتماعی و سیاسی بیاعتنایی نشان میدهد، معتقد به تغییر در زندگی زنان است. دیدگاه سیاسی نویسنده نسبت به فعالیت زنان آشکار است.
when women were opening their social status,women,s work was published and this move eventually led to the feminist movement.in this study after the introduction of feminist literary criticism and its objectives the persian modern novel from two authers reviewed on the base of this method.in this review these results were obtained:both of the novel have a feminist style ,BAMDAD-E- KHOMAR while present the patriarchalattitude,confirms that attitude and despite having a feminine style feature,it can not be called a work of feminsst.CHERAGHHA MAN KHAMUSH MIKONAM , IN THIS novel author with the full khnowledge uses a feminine style features also this work present feminine attitude,s author towards society and women.and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives..and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives.and despite the in different to political and social issuse. it is belived that change in women,s iives.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3180_0d13a215f108e783d932b5a6b4e9991a.pdf
چراغها را من خاموش میکنم
بامداد خمار
نوشتار زنانه
نقد فمینیستی
"Criticism"
"persian modern novel"
"Cheraghha ra Man Khamush Mikonam"
"BAMDAD-E- KHOMAR"
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
95
114
3181
Analytical and critical article
شخصیسازی و روند عدول از خودکاری زبان در شعر احمد عزیزی
The personalization study of Avoiding Process of Language Automatization in Ahmad Azizi’s Poems
خلیل بیگزاده
kbaygzade@yahoo.com
1
هیأت علمی/ دانشگاه رازی
چکیده فراهنجاری یکی از شگردهای برجستهسازی زبان در شعر و عدول از خودکاری آن است که کاربرد گونههای متعدد آن در شعر معاصر اهمیّت یافته، سیمایی متمایز به سبک آن بخشیده، موجبات تازگی در بیان و درنگ در دریافت معنای آن را فراهم آورده و عواطف و هیجانات شاعرانه را بدون ملاحظة معمول به زبان در چنین فضایی برای مخاطب نمایش میدهد. شعر احمد عزیزی یکی از نمودهای این تحوّل زبانی است که اصول ثابت زبان را شکسته، گسترة این نوزایی و عادتگریزی گشته و توجّه مخاطب را با دگردیسی در لایههای کاربردی زبان شعرش به شخصیسازی آن جلب مینماید. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای فراهنجاری زبانی در شعر احمد عزیزی، عناصر زبانی سبکساز را در سرودههای شاعر به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و رهیافتهای زبان شخصی شعرش را در آشناییزدایی و عدول از خودکاری زبان تحلیل کردهاست که چشمانداز کلّی تحقیق نشان میدهد، احمد عزیزی با بهرهبرداری از آرایههای تصویری نوین، کاربردهای ترکیبی نامعمول و تصرّف در اصول آوایی و گویشی، غبار عادت را از کلام عادی زدوده و ساحت شعرش را از آفرینشهای دیگرگون سرشار نمودهاست، چنان که بار احساسات شاعرانهاش را بر دوش شخصیسازی زبان شعرش نهاده و درنگی مفهومی در نظام سخنپردازی و شاعری ایجادکردهاست. واژگان کلیدی: احمد عزیزی، شخصیسازی زبان، فراهنجاری، زبان معیار، شعر معاصر.
AbstractMeta-normalization is the foregrounding process of language to avoid the automatization in the different ways of contemporary poems, it has changed the style in order to make hesitation in the perception of meanings, therefore, the poets’ emotions address the readers in such conditions. Ahmad Azizi’s poems are one of the manifestations of language revolution which has destroyed the principles to approve the language in the wide field of innovation, disfamiliarization, the metamorphosis of readers attention in the different pragmatic layers of personalization. This study tries to assign the processes of language meta-normalization in Ahmad Azizi’s poems. The language elements that make style in his poems are based on the descriptive-analytical methods , in order to analyze the personalized approaches of language in disfamiliarization and avoiding the language automatization. The general perspective of study shows that Ahmad Azizi has applied the innovative pictorial elements, the illusive combination, the meddling of phenotype principles, in order to erase the dust of habitualization of his poems , therefore, the poet’s emotions will be loaded by personalization and it makes the readers hesitate on what have perceived before.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3181_b15ee5c4138cfffa56e987fcded28456.pdf
واژگان کلیدی: احمد عزیزی
شخصیسازی زبان
فراهنجاری
زبان معیار
شعر معاصر
Keywords: Ahmad Azizi
The language personalization
the touchstone language
meta-normalization
the contemporary poem
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
115
130
3182
Applied Research
سبک شناسی زبان موسیقایی شعر قاآنی شیرازی
Style musical language of poetry Qaani Shirazi
محمد مجوزی
momojavezy@yahoo.com
1
رمضان مجوزی
rmojavvezy@yahoo.com
2
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه زابل
مدرس گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زابل
قاآنی شیرازی از شاعران بنام سبک بازگشت ادبی می باشد. زبان آهنگین از جمله اختصاصات زبان شعری این شاعراست که مخاطب را مجذوب خود می سازد. نوشتار حاضر جستاری کوتاه در بررسی سبک شناسی زبان موسیقایی در شعر قاآنی شیرازی می باشد که در آن هنرنمایی های پنهان شاعر که مزین به صنایع بدیعی در لفافة تصاویر ساده و قابل فهم است، نموده می شود. بدین منظور، جنبه های گوناگون سبک شناسی زبان موسیقایی شعر قاآنی شیرازی به روش توصیفی - تحلیلی در سه بخش موسیقی درونی، بیرونی و کناری در تمام دیوان شاعر مورد بررسی قرار گرفته و نمونه های آماری لازم استخراج گردیده است. قاآنی در 8 قالب قصیده، قطعه، غزل، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط و مثنوی طبع آزمایی نموده؛ امّا قصیده سرایی عرصة هنری مسلّم این شاعر است. از نظر سبک شناسی می توان قاآنی را شاعر بحر هزج نامید، این بحر بالاترین بسامد را در دیوان این شاعر به خود اختصاص داده است. قوافی بدیعی نقش پر رنگی در گوشنوازی موسیقی کناری شعر قاآنی دارد. فعل، بیشترین ردیف مورد استفادة شاعر را تشکیل می دهد؛ علاوه بر این موسیقی حاصل از تکرار، تجانسهای آوایی، جناس، ردّالصدر علی العجز و قلب مطلب در اشعار او نمود ویژه ای یافته است.
Qaani Shirazi return literery style is famous poets.This style of Musical language in his poems deals with statistical analysis method. Music word poetry from three aspect of classical prosody,rhyme and repetition verb row and is in bit of Brrsb.Music lyrics Qaani due to the use of weights Billow happy and prosperous life in Qajar server.Qaani 8 ode format,piece,sonnets,quatrains,paragraph composition,refrain,Msmt and Masnavi written poem,but the poet,s artistic ode lingering certain areas.The style of the poet can be placed Hzj namyd. This bahr in all forms of his Divan poetry has won the highest frequency. Qaani next poem is an original rhymes a strong role in the euphony music, verb most used row constitutes poet, in addition to the music of repetition alliteration phonetic pun, rdalsdr and the heart of the story in his poems is special. lavh the music of repetition and phonetic similarities spiritual Myshvd.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3182_e04fa0bb61029e32c269920c61fbe3a0.pdf
سبک شناسی
قاآنی
زبان موسیقایی
Stylistics
music poem
Qaani
per
دانشگاه پیام نور
فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی
2322-3979
2016-08-22
4
3
131
145
3183
Analytical and critical article
سیمای بایزید بسطامی در کشف المحجوب
Bayazid Bastami as he appears in Kashf - ol mahjub
محمد یاوری
yavari1350@yahoo.com
1
عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور
کشف المحجوب هجویری، قدیمی ترین کتاب موجود در موضوع تصوف و از ذخایر ارزشمند ادب فارسی و عرفان ایرانی است که متضمن مطالب مهمی در خصوص تصوف و متصوفه تا روزگار مولف می باشد. یکی از عرفای بزرگی که در ضمن مطالب گوناگون این کتاب به نوعی از اقوال و احوال و حکایات مربوط به آن سخن رفته، بایزید بسطامی است. بایزید که از نامداران و چهره های تابناک عرفان ایرانی ـ اسلامی محسوب می شود سخت مورد توجه هجویری بوده چنان که به مناسبت های گوناگون از آراء ، افکار و حالات سلطان العارفین سخن گفته و آنها را مستند سخنان و کلام خویش قرار داده و یا به شرح و تفصیل آنها پرداخته است. هجویری یکی از طوایف دوازده گانه صوفیه را طیفوریه یا پیروان بایزید می داند و از آراء شیخ بسطام به ویژه درباره سکر، حقیقتِ توحید، معرفت، ایمان، محبت، عبادت، متابعت علم، کرامت، شطح معروف و معراج بایزید و ... سخن می راند. وی از بایزید با تعابیری همچون فلک معرفت و ملک محبت نام می برد. نتیجه آنکه سیمایی که از بایزید در کشف المحجوب ترسیم شده، سیمای عارفی است کامل و سالکی است واصل که هجویری با احترام تمام از او سخن می راند و کلمات و حکایات وی را در تایید سخنان خویش به کار می برد و او را یکی از آشنایان و راه یافتگان به حریم حقیقت تلقی می کند.
Kashf - ol Mahjub is the oldest book available in the mysticism title and it is one of the most valuable resources in Persian literature and Iranian mystic which contains important information about mysticism till the writer’s period of life time. One of the greatest mystics whose anecdotes and stories were included in the book is Bayazid Bastami. As a dominant person in Iranian Islamic mystics. Bayazid has been intensively focused on and in different occasion his thought and emotional states were explained and used as a resource for citation. Hojviri considers one of the twelve tribes of sufism as Teyfurieh or Bayazid followers and speaks of his views about the reality of monotheism theology belief; kindness; worship and following knowledge and Bayazid’s ascension. As a result the way Bayazid appears in Kashf-ol mahjub is an illustration of a perfect theosophist who has been respectfully mentioned by Hojviri. Hojviri also used his anecdotes as a resource for citation in his book and this way makes his text more persuasive. Hojviri takes Bayazid as one of the rare people who could be familiar and permitted to see reality.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_3183_d0c294859e0e5ae4a6582ba5e424feee.pdf
بایزید بسطامی
تصوف
کشف المحجوب
هجویری
Bayazid Bastami
mysticism
Kashf-ol mahjub
Hojviri