ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تطبیقی عنصر فضا در منظومه های "لیلی و مجنون" نظامی گنجوی و مکتبی شیرازی
عنصر فضا در داستان از جمله عوامل موثر بر خواننده است که حس نشاط، اندوه، هیجان، هراس و عشق یا نفرت را ممکن است ایجاد کند؛ ازسویی فضا رابطهای تنگاتنگ با دیگر عناصر داستان همچون شخصیت، گفتگو، لحن، طرح یا پیرنگ و... دارد؛ بهطوری که تقریبا تمامی عناصر داستان در شکلگیری فضای اثر نقشی اساسی دارند. از میان داستانهای عاشقانه که فضای اندوه در آن نمود بسیار بارزی دارد، منظومهی لیلی و مجنون نظامی است که از جمله آثار موفق در ادب پارسی بهشمار میرود و نظیرههای فراوان آن دلیل محکمی بر صدق این مدعاست. درمیان این الهامگیریها، منظومهی لیلی و مجنون مکتبی شیرازی (تألیف 895) یکی از بهترین و زیباترین این نظیرهها محسوب میگردد؛ بهواقع از مهمترین علل قرار گرفتن این روایت، جزو سه تقلید برتر (روایت امیرخسرو دهلوی، جامی و مکتبی شیرازی) سادگی و زیبایی آن و ایجاد صحنهها و فضاهای جدید توسط سراینده است. فضاهای تازهای که در افزونی جذابیتهای روایت او بسیار نقشآفرین بودهاند. این مقاله با استفاده از شیوهی تطبیقی، درصدد دستیابی بهمیزان و نوع فضاهای حاکم بر روایت نظامی و مکتبی بوده و بررسیهای صورت گرفته در دو منظومه، بیانگر غلبهی فضای غم و اندوه در دو روایت است.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_490_c94449dc67e749b52dd3bb946efda837.pdf
2013-08-23
11
25
نظامی
مکتبی
لیلی و مجنون
عناصر داستان
فضا
نرگس
محمدی بدر
badr@pnu.ac.ir
1
هیات علمی
LEAD_AUTHOR
سمیه
ارشادی
ershadi_65@yahoo.com
2
کارشناس ارشد دانشگاه پیام نور
AUTHOR
آبرمز، ام. جی (1384). فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی. ترجمه سعید سبزیان. چ هفتم. تهران: انتشارات رهنما.
1
اخیانی، جمیله(1388). بزمآرایی در منظومههای داستانی. تهران: انتشارات سخن.
2
بررتون، جوئل پی(1377). فضای مقدس.ترجمة مجید مجیدی. نشریة نامه فرهنگ. شمارة 29. صص 145- 128.
3
پوله، ژرژ(1390). فضای پروستی. ترجمة وحید قسمتیان. تهران: انتشارات ققنوس.
4
ثروت، منصور (1378)، گنجینه حکمت در آثار نظامی، چ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
5
جمالالدین، محمدسعید(1389). ادبیات تطبیقی. برگردان و تحقیق: سعید حسامپور، حسین کیانی. شیراز: نشر دانشگاه شیراز.
6
داد، سیما (1387). فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید.
7
دهلوی، امیرخسرو(1361). دیوان کامل. بهکوشش م. درویش. تهران: انتشارات جاویدان.
8
زرینکوب، عبدالحسین(1363). سیری در شعر فارسی. تهران: انتشارات نوین.
9
سالاری، مظفر(1383). گشایش داستان. تهران: نشر نسیما.
10
ستاری، جلال(1385). حالات عشق مجنون. چاپ دوم. تهران: انتشارات توس.
11
شمیسا سیروس(1383). نقد ادبی. چ چهارم. تهران: انتشارات فردوس.
12
صفوی، ساممیرزا(بیتا). تذکره تحفهسامی. تصحیح رکنالدین همایونفرخ. تهران:شرکت چاپ و انتشارات کتب ایران.
13
ظهیرالاسلامزاده، صدرالدین(1351). مقاله لیلی و مجنون نظامی. مجله ارمغان شمارة 181 و (1361)، شمارهی 4.
14
قرشی، امانالله (1389). آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی. تهران: انتشارات هرمس.
15
کرمی، محمدحسین (بیتا). مکتبی شیرازی و مقایسه «لیلی و مجنون» او با «لیلی و مجنون» نظامی. نشریه فرهنگ فارس. شماره 15، صص 69- 50.
16
مکتبی شیرازی(1389). لیلی و مجنون. تصحیح حسن ذوالفقاری، پرویز ارسطو. تهران: نشر چشمه.
17
میرصادقی، جمال(1380). عناصر داستان. چاپ چهارم. تهران: انتشارات سخن.
18
نظامیگنجوی (1390). لیلی و مجنون. تصحیح حسن وحید دستگردی. سعید حمیدیان. چ دوازدهم. تهران: نشر قطره.
19
نفیسی، سعید(1363). تاریخ نظم و نثر در ایران. ج اول. چ دوم. تهران: انتشارات فروغی.
20
هرودت (1336). تاریخ هرودت. ترجمه هادی هدایتی.ج اول. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
21
Bertles. E. (1962). Nezami Fazuli uzobrannii turudi, Moskow.
22
ORIGINAL_ARTICLE
براعت استهلال در تاریخ جهانگشای جوینی
چکیده براعت استهلال سابقهای به دیرپایی ادب فارسی دارد و در زبان پهلوی نیز شواهدی از آن وجود دارد، بلاغیون برای این صنعت تعاریف گوناگونی ذکر کردهاند، و از میان آنها عناصر مشترک زیر را می توان مشخص کرد: قرار گرفتن در ابتدای نوشته یا اثر، تناسب بین محتوای براعت استهلال با موضوع اثر، بیان موضوع یا محتوای اثر و مجمل و مختصر بودن. جوینی در تاریخ جهانگشا سعی کرده است با استفاده از صنایع گوناگون، زبانی شاعرانه داشته باشد و از قطب روایت به سوی توصیف حرکت کند. نویسندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستند که براعت استهلال چه بسامدی در جهانگشای جوینی دارد و چقدر نویسنده در آن، ظرافت شاعرانه به کار برده است. نتیجه پژوهش مشخص کرد که جوینی در ابتدای هجده داستان به وسیله تصاویری که برای توصیف صبح آورده است، خواننده را در جریان محتوای داستان مورد نظر قرار میدهد. هر چند همه این براعت استهلال ها مربوط به تصاویر خورشید است، اما جوینی با ذهن خلّاق و ذوق شاعرانه خود هر بار تصویری متفاوت از خورشید ارائه کرده که تصاویر او گاه سیاه است و گاه سپید. کلید واژهها: براعت استهلال، تاریخ جهانگشای جوینی، زبان شاعرانه، روایت.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1015_1aa037633bc03e12820360ad1d8e3c54.pdf
2014-08-23
27
40
براعت استهلال
تاریخ جهانگشای جوینی
زبان شاعرانه
روایت
وحید
رویانی
vahidrooyani@yahoo.com
1
مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گلستان
LEAD_AUTHOR
اردشیر
سنچولی
ardeshir-sanchooli@yahoo.com
2
دانشگاه فردوسی مشهد
AUTHOR
ایگلتون، تری (1368)، پیش درآمدی بر نظریه ادبی، ترجمه عباس مخبر، تهران: مرکز.
1
جرجانی، میرسید شریف، (1377)، «تعریفات»، فرهنگ اصطلاحات معارف اسلامی، حسن سیدعرب، سیما نوربخش، تهران: فرزان روز.
2
جهاندیده، سینا (1379)، متن در غیاب استعاره، رشت: انتشارات چوبک.
3
جوینی، عطا ملک (1389)، تاریخ جهانگشا، چاپ دوم، به اهتمام احمد خاتمی، تهران: علم.
4
حق شناس، علی محمد (1370)، مقالات ادبی و زبان شناختی، تهران: نیلوفر.
5
حق شناس، علی محمد (1382)، زبان و ادب فارسی در گذرگاه سنت و مدرنیته، تهران: آگه.
6
خطیبی، حسین (1375)، فن نثر در ادب پارسی، چاپ دوم، تهران: زوار.
7
رستگار فسایی، منصور (1369)، تصویر آفرینی در شاهنامه فردوسی، شیراز: دانشگاه شیراز.
8
سارتر، ژان پل(1363)، ادبیات چیست، ترجمه ابوالحسن نجفی ومصطفی رحیمی، تهران: زمان.
9
شمیسا، سیروس (1381)، نگاهی تازه به بدیع، تهران: فردوس.
10
ضیف، شوقی (1390)، تاریخ تطوّر علوم بلاغت، ترجمه محمدرضا ترکی، تهران: سمت.
11
عبادیان، محمود (1379)، «شب و روز در تصویرهای شاهنامه»، فصلنامه هنر و معماری، شماره 45، صص14- 90.
12
علویزاده، فرزانه و... (1389)، «نقش ابیات شاهنامه در انسجام متنی تاریخ جهانگشا»، جستارهای ادبی، شماره 171، صص 67- 108.
13
علوی مقدم، محمد (1375)، «براعت استهلال»، دانشنامه جهان اسلام، ج2، صص 611- 610.
14
ـــــــــــ (1369)، براعت استهلال، مجله مشکوه، شماره 36، صص 48- 60.
15
فردوسی، ابوالقاسم (1386)، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران: دایرهالمعارف اسلامی.
16
قاسمزاده، سید علی (1385)، «زیبایی شناسی نثر جهانگشای جوینی»، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، دوره 19، شماره 3، صص 21- 17.
17
کاشفی، حسینبن علی (1369)، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، به اهتمام میرجلال الدین کزّازی، تهران: مرکز.
18
کزّازی، میرجلالالدین، (1381)، زیباشناسی سخن پارسی (بدیع)، تهران: فردوس.
19
کمالیفر، مژده (1381)، «چکیده و براعت استهلال»، فصلنامه فرهنگ و هنر، سال 13، شماره 4، 109-102.
20
مدرسزاده، عبدالرضا (1387)، «براعت استهلال غزل سعدی»، فصلنامه تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، شماره 17، صص 59- 81.
21
مقصودی، مرتضی؛ رادفر، ابوالقاسم (1390)، «بازتاب شاهنامه در تاریخ جهانگشای جوینی»، کهننامه ادب فارسی، سال 2، شماره 1، صص 101- 112.
22
مولوی، جلال الدین محمد (1373)، مثنوی معنوی، به کوشش توفیق سبحانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
23
میرزا نیکنام، حسین؛ صرفی، محمدرضا(1381)، «پیشگویی در شاهنامه فردوسی»، مجله مطالعات ایرانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال 1، شماره 2، صص 153- 172.
24
نورمند، احمد (1389)، «براعت استهلال و بسامد آن در بعضی منظومهها»، کتاب ماه ادبیات، شماره 37، صص 52- 41.
25
ولک، رنه و وارن آستن (1382)، نظریه ادبیات، چاپ دوم، ترجمه ضیاء موحد و پرویز مهاجر، تهران: علمی و فرهنگی.
26
همایی، جلالالدین (1354)، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: دانشگاه سپاهیان.
27
Meisami, Julie Scott, (1999), Persian historiography to the end of the twelfth century, Edinburgh University press.
28
Yarshater, Ehsan, (1983). “Iranian Historical Tradition”, The Cambridge History of Iran, Vol 3, Cambridge university press, pp. 343-480.
29
Boaz, shoshan, (2004), poetics of Islamic historiography, lei den: brills.
30
ORIGINAL_ARTICLE
اقتباس ها و سرقات دیگران از انوری
پایبندی به اصول سخنوری و متعهد بودن به قوانین اخلاقی در ادب فارسی همواره حائز اهمیت فراوان بوده است به طوری که در اغلب کتب بلاغی و ادبی، مبحثی با عنوان سرقات به چشم میخورد. کپی رایت یا قانون حقوق مؤلف در دنیای امروز به نوعی یادآور نقادی موشکافانه بزرگان ادب در باب سرقات ادبی است.انوری که از بزرگان شعر و ادب فارسی است و در بیشتر قوالب شعری طبعآزمایی کرده است،توجه شاعران بسیاری را به خود جلب کرده است.بزرگانی چون عطّار ، مولوی ، سعدی ، خاقانی و ... بارها به استقبال اشعار او رفته و ابیاتی را نیز تضمین کردهاند.شاعرانی که پس از وی به شاعری پرداختهاند خود را از او بی نیاز ندیدهاند و با در دست داشتن دیوان اشعارش به تقلید از او پرداخته و گاه نتوانسته اند خود را از زیر سایۀ او خارج کنند، تاجایی که گاه به طرق نامطلوبی از اشعار او بهره بردهاند. در این جستار ابیات و اشعاری را از انوری در دیوان بعضی شاعران یافته ایم که شائبۀ سرقت آن ها به صورت انتحال ، اغاره و سلخ بسیار محکم و مستدل وجود دارد . در این مقاله علاوه بر نشان دادن این گونه سرقات ، به طور خاص انتحال شعری از انوری که در دیوان رهی معیّری شاعر معاصر به چشم می خورد معرفی شده است . همچنین ابیاتی که سیف فرغانی از انوری سرقت کرده در این مقاله مورد بررسی دقیق قرار گرفته است.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_491_607d6f69da9ef4f4538ac4a6652aada5.pdf
2013-08-23
41
48
انوری
سرقت ادبی
انتحال
اقتباس
رهی معیّری
محسن
شریفی صحی
mohsen.sharifi66@yahoo.com
1
دانشگاه پیام نور مشهد
LEAD_AUTHOR
حسن
بساک
bassak@pnu.ac.ir
2
دانشگاه پیام نور مشهد
AUTHOR
آمدی تمیمی، عبدالواحد(1410). غررالحکم و دررالحکم. تصحیح سید مهدی رجایی. قم: دارالکتب اسلامی.
1
ابوهلال عسگری. (1371). الصّناعتین. تصحیح علی محمّد البجاوی و محمّد ابوالفضل ابراهیم. مصر.
2
انوریابیوردی، اوحدالدّین. (1376). دیوان انوری. به کوشش محمد تقی مدرّس رضوی. چاپ چهارم. تهران: علمی.
3
ــــــــــــ (2536). دیوان انوری. به کوشش سعید نفیسی. چاپ دوم. تهران: پیروز.
4
اوحدی مراغه ای، رکن الدین. (1340). دیوان اوحدی مراغه ای. به اهتمام حمید سعادت. تهران: کاوه.
5
تفتازانی، سعدالین. (1369). شرح المختصر (شرح مختصرالمعانی فی المعانی والبیان و البدیع). انتشارات کتبی نجفی. قم: مطبعه غدیر.
6
جامی، عبدالرحمن. (1367). بهارستان. به تصحیح اسماعیل حاکمی. تهران: اطلاعات.
7
خاقانی شروانی، افضل الدّین بدیل. (1374). دیوان خاقانی. تصحیح، مقدّمه و تعلیق از ضیا الدّین سجّادی. چاپ پنجم. تهران: زوّار.
8
سدیدالدّین عوفی، محمّد. (1361). تذکرة لباب الالباب. به سعی و اهتمام ادوارد براون. ترجمه از انگلیسی محمّد عباسی. چاپ اول. کتاب فروشی فخر رازی.
9
شریفی، محمّد. (1387). فرهنگ ادبیات فارسی. چاپ دوم.
10
تهران: معین.
11
شریفی صحی، محسن؛ پورخالقی، مهدخت(زمستان1390). «سرقت ادبی عبدالواسع جبلی از دیوان سنایی». مجلة دانشکدة ادبیّات و علوم انسانی،س 44، شماره 4. ص 104.
12
سمرقندی، دولتشاه. (1382). تذکره الشعرا. به اتمام و تصحیح ادوارد براون. چاپ اول. تهران: اساطیر.
13
عطّار نیشابوری، فریدالدّین محمّد. (1374). دیوان عطّار. به اهتمام و تصحیح تقی تفضّلی. چاپ هشتم. تهران: علمی.
14
فرغانی، سیف الدّین محمّد. (1364). دیوان سیف فرغانی. با تصحیح و مقدّمة ذبیح الله صفا. چاپ دوم. تهران: فردوس.
15
فروزانفر، بدیع الزمان. (1369). سخن و سخنوران. چاپ چهارم. تهران: خوارزمی.
16
قیس رازی، شمس الدین محمد. (1338). المعجم فی معاییر اشعار العجم. به تصحیح محمّد قزوینی، با مقابله و تصحیح محمد تقی مدرّس رضوی. تهران: چاپ افست رشیدیه.
17
معیری، محمد حسن. (1385). دیوان رهی معیری. زیر نظر جمشید علیزاده. چاپ اول. تهران: آیدین.
18
مولوی، جلالالدین محمّد. (1383). کلیّات دیوان شمس. مطابق نسخة تصحیح شدة بدیع الزّمان فروزانفر. چاپ سوم. تهران: بهزاد.
19
همایی، جلالالدین. (1368). فنون بلاغت و صناعات ادبی. چاپ ششم. تهران: هما.
20
ORIGINAL_ARTICLE
بر پلکان شعر سایه(بررسی موسیقی بیرونی در شعر هوشنگ ابتهاج)
چکیده:هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، از جمله شاعران برجستهی معاصر است. که آشنایی او با علم موسیقی موجب گردیده، توجه ویژهای به موسیقی شعر خویش داشته باشد. به گونهای که میتوان موسیقیِ شعر سایه را، ستون فقرات شعر او دانست.از مهمترین جلوههای موسیقی شعر سایه میتوان به موسیقی بیرونی مندرج در شعر او اشاره کرد. از آنجا که موسیقی بیرونی دربرگیرندهی بحر و وزن در شعر است و نیز دقت فراوان سایه در انتخاب وزنهای زیبا و گوشنواز در اشعارش، در این مقاله به طور ویژه موسیقی بیرونی اشعار سایه در دو اثر (تاسیان و سیاهمشق) مورد بررسی قرار گرفته است. و به تناسب اوزان و محتوا در شعر سایه نیز اشاره شده است . و در نهایت نتایج که بیانگر بسامد به-کارگیری بحور و اوزان است به صورت جدول و نمودار ارائه گردیده است. واژگان کلیدی: هوشنگ ابتهاج، شعر معاصر، موسیقی بیرونی، تاسیان، سیاهمشق، وزن، بحر هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، از جمله شاعران برجستهی معاصر است. که آشنایی او با علم موسیقی موجب گردیده، توجه ویژهای به موسیقی شعر خویش داشته باشد. به گونهای که میتوان موسیقیِ شعر سایه را، ستون فقرات شعر او دانست.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_565_1c405ae2d2f233c00b62ac29a81a5b9c.pdf
2013-08-23
49
58
هوشنگ ابتهاج
شعر معاصر
موسیقی بیرونی
تاسیان
سیاهمشق
بهناز
پیامنی
behnazpayam@yahoo.com
1
مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور استان تهران
LEAD_AUTHOR
مهری
بیابانگرد
mehri_biabangard@yahoo.com
2
دانشگاه پیام نور
AUTHOR
ابتهاج، هوشنگ (1386). تاسیان. تهران: نشرکارنامه.
1
ــــــــــــ (1388). سیاهمشق. تهران: نشرکارنامه.
2
ساورسفلی، سارا (1387). ای عشق همه بهانه از توست. تهران: انتشارات سخن.
3
شفیعی کدکنی، محمدرضا (1389). موسیقی شعر. تهران: نشر آگه.
4
عبّاسی، حبیبا... (1381). عروض و قافیه. تهران: انتشارات ناژ.
5
کابلی، ایرج (1376). وزنشناسی و عروض. چاپ اول، پاییز.تهران: موسسة انتشارات آگاه،
6
ناتلخانلری، پرویز (1361). وزن شعر فارسی. چاپ چهارم تهران: انتشارات توس.
7
جعفری، طیّبه (1385). «بررسی ساختار صوری زبان غزلهای هوشنگ ابتهاج». کاوشنامه. سالهفتم. شماره 13.
8
سیف، عبدالرضا. شیدا، شهرزاد (1384).«نگاهی به بسامد اوزان عروضی در دیوان حافظ». فصلنامة علمی پژوهشی دانشگاه تهران، شماره 176، ص 39-59.
9
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی روایت و تصویرگری در گرشاسبنامه
چکیده : در این مقاله سعی شده است علاوه بر ، بررسی شاهنامه و گرشاسبنامه از نظر زیبایی شناسی و ساختار های زبانی و فکری ، آنها را با روشی تحلیلی از حیث کیفیت روایت و تصویرگری بسنجیم .روایت ها و تصویرگری های اسدی در گرشاسبنامه ، موجز ، زیاد ومکرر است اما به مانند تصویر های فردوسی ، هدفمند و مرتبط نیست. شیوه اسدی در روایت استفاده از مناظره و تمثیل است . برخلاف شاهنامه که داستان ها بیشتر از زبان قهرمانان نقل می گردد ، داستان های اسدی از زبان راوی بیان می شود. تکرار در گرشاسبنامه کم است اما مضمون ها غالباً تکراری است . اسدی در روایت ماجراهای بزمی و غنایی موفق تر از توصیف صحنه های رزمی عمل می کند و حتی توصیفات رزمی او نیز رنگی از مضامین و مفاهیم غنایی دارد . بر خلاف توصیفات تک بعدی اسدی توصیفات فردوسی چند بعدی و مینییاتوری است . حماسه گرشاسبنامه را باید حماسه ای شخصی و با محوریت فرد ، به شمار آورد اما حماسه شاهنامه ، حماسه ای ملی و با محوریت ایران است . بر خلاف گرشاسب که به ضحاک خدمت می کند ، رستم هرگز در خدمت دشمنان ایران نبوده است . اسدی یکی از استادان بزرگ حماسه سرایی است و کتاب او یکی از ارزشمند ترین آثار حماسی ایران به شمار می آید ، اما گرشاسبنامه از نظر ارزش های ادبی و قدرت روایتگری و خلق تصاویر هنری با شاهنامه ، برابری نمی کند .
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_567_0f8332eaa62ca84d05828a7b51d8c642.pdf
2013-08-23
59
75
شاهنامه
گرشاسبنامه
فردوسی
اسدی
حماسه سرایی
مرتضی
جعفری
morteza.jafari55@gmail.com
1
هیات علمی
LEAD_AUTHOR
براتی، محمود؛ محمودی، علیمحمد. (زمستان 1390). «نگاه تعلیمی اسدی طوسی در کتاب حماسی گرشاسبنامه و برخی از اندیشههای مذهبی و اندرزهای وی». پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، شماره دوازدهم، صص 56 – 26.
1
براتی، محمود؛ محمودی، علیمحمد. (پاییز و زمستان 1389). «فرجام اندیشی در گرشاسبنامه اسدی طوسی». مجله پژوهش دینی، شماره 21، صص 195 – 166.
2
فردوسی، ابوالقاسم. (1376). شاهنامه (براساس چاپ مسکو) به کوشش سعید حمیدیان. چاپ چهارم. تهران: نشر قطره.
3
خالقی مطلق، جلال. (1356). «گردشی در گرشاسبنامه». ایران نامه، سال دهم، شماره 10، صص 450 – 388.
4
شفیعیکدکنی، محمدرضا. (1390). صور خیال در شعر فارسی. چاپ چهاردهم. تهران: انتشارات آگه.
5
شمیسا، سیروس. (1374). بیان. چاپ پنجم. تهران: انتشارات فردوس.
6
ـــــــ (1375). فرهنگ تلمیحات. تهران: انتشارات فردوس.
7
ــــــــــ (1374). نگاهی تازه به بدیع. چاپ هفتم. تهران: انتشارات فردوس و انتشارات دیدگاه،.
8
صفا، ذبیح الله. (1374). حماسهسرایی در ایران از قدیمیترین عهد تاریخی تا قرن چهردهم هجری. تهران:انتشارات فردوس. چاپ ششم.
9
ــــــــــ (1373). تاریخ ادبیات ایران. چاپ سیزدهم. تهران: انتشارات فردوس.
10
فروزانفر، بدیعالزمان. (1358). سخن و سخنوران. تهران: انتشارات خوارزمی. چاپ دوم
11
کزازی، میر جلالالدین. (1374). زیباشناسی سخن پارسی 1. تهران: انتشارات ماد (وابسته به نشر مرکز). چاپ سوم.
12
مجتبایی، فتح الله. (1389). اسدی پدر و اسدی پسر علی بن احمد و احمد بن منصور. مجله نامه فرهنگستان، شماره 44، زمستان 1389، صص 25 – 8.
13
مختاری، خدایار. (1378). تصویر گرشاسب در گرشاسبنامه اسدی طوسی. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان، شماره پنجاه و دوم، بهار 1378، صص 55 – 31.
14
مسگرنژاد، جلیل. (1370). مختصری در شناخت علم عروض و قافیه. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
15
نجفی، عیسی؛ پیری، حامد. (بهار1392). «مقایسه سبکشناسانه تشبیهات شاهنامه با تشبیهات گرشاسبنامه».فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، شماره اول، شماره پیاپی 19، صص 430 - 411.
16
یاحقی، جعفر. (1375). فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی. تهران: انتشارات سروش.
17
یغمایی، حبیب. (1354). گرشاسبنامه حکیم ابو نصر علی بن احمد طوسی. چاپ دوم. تهران: انتشارات کتابخانه طهوری.
18
ORIGINAL_ARTICLE
بازتاب زیباشناختی مکتب باروک در شعرحافظ
حافظ یکی از شاعران بزرگ و مضمون آفرین در ادب فارسی است که اندیشه های دقیق و ذهن خلّاق و طبع بدیع و نکته سنج های وی،او را در میان شاعران ادب فارسی ،ممتاز و برجسته ساخته است.از آن جایی که قالب شعری وی غزل است و در آن، مضامین نو و اندیشه های بدیع و مفاهیم تازه موج می زند ،به دلیل ویژگی های ذاتی غزل،با مکتب باروک دارای نقاط مشترک ومتشابهی است.افزون براین،ویژگی هایی مانندعدم تقلید وتکرار، پرداختن به مسایلی مانندِ متافیزیک وکشف رازهای جهان هستی، وجودتصاویر پویا و متحرّک، مرگ اندیشی، صحنه نمایش، اغتنام فرصت، هنجارشکنی، ابهام گرایی،ایهام آفرینی، باور به آزادی بیان، پارادوکس وتناقض نما ومبارزه با نابسامانی ها وناهنجاری های اجتماعی از جمله مؤلّفه های مکتب باروک است که در شعر حافظ هم نمود بارزی یافته است.هدف این مقاله ،بررسی برخی از جلوه های مکتب باروک ازمنظرزیباشناسی،در شعر حافظ است تا بتوان از نقاط اشتراک و ارتباط شعر وی با مکتب باروک بیش از پیش پی برد.امّاین پرسش مطرح است که آیا حافظ رامی توان نخستین شاعرفارسی زبانی دانست که درچارچوب مکتب باروک جای می گیرد؟ این پرسش،ازاین رو دارای اهمیّت است که اساساً سبک شناسان براین باورند که پیوندهای سبک شناختی شاعران سبک هندی- اصفهانی با مکتب باروک بسیارگسترده است، امّا آیا می توان نشانه های پیونددهنده ای بین شعرحافظ ومکتب باروک یافت؟ موضوعی که این مقاله با درنگ وتامّل به این پرسش پاسخ می دهد.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_566_be74b0207cea7f4c8edd1bcff6ced4ed.pdf
2013-08-23
76
84
حافظ
مکتب باروک
بررسی تطبیقی
عناصر زیباشناسی
ویژگی های مشترک
مهیار
علوی مقدم
m.alavi2007@yahoo.com
1
عضوهیات علمی
LEAD_AUTHOR
مسلم
رجبی
moslem.rajabi@yahoo.com
2
دبیرآموزش وپرورش
AUTHOR
الیاده، میرچاد (1382). اسطوره، رؤیا، راز. ترجمه رؤیا منجّم. تهران: علم.
1
امینی، محمدرضا (1374). «مکتب باروک در ادبیات غنایی اروپا». کیهان فرهنگی. ش2. صص 14-12.
2
انوار، محمود. (1370). سفینه حافظ. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
3
پورنامداریان، تقی (1382). گمشده لب دریا. تهران: سخن.
4
چناری، امیر (1377). متناقضنمایی در شعر فارسی. تهران: فرزان.
5
حافظ، شمس الدین محمد (1375). دیوان اشعار، به تصحیح مرحوم قزوینی و غنی. تهران: جمهوری.
6
خرمشاهی، بهاءالدین (1381). حافظ نامه. دوجلد. تهران: سروش.
7
_____ ( 1380). ذهن و زبان حافظ. تهران: نشر ناهید.
8
داد، سیما (1375). فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید.
9
زرینکوب، عبدالحسین. (1379). با کاروان حلّه. تهران: امیرکبیر.
10
زوّار، علی اکبر. ( 1385). جمع پریشان. تهران: قطره.
11
سید حسینی، رضا. (1371). مکتب های ادبی. دوجلد. تهران: نگاه.
12
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1371). بیدل،شاعر آینه ها. تهران: نگاه.
13
فلاماریون، کامیل. (1373). مرگ و اسرار آن. ترجمة بهنام جمالیان. تهران: مرکز نشر فرهنگی شرق.
14
کهنمویی پور، ژاله. (1380). «جلوه های زیباشناسی باروک در
15
رمان جدید». پژوهشنامه علوم انسانی. صص79-69.
16
گاندی، مهاتما. (1386). چرا ترس از مرگ و مویه بر آن؟ ترجمه شهرام نقش تبریزیف. تهران: ققنوس.
17
مرتضایی، جواد. (1388). ز شعر دلکش حافظ. تهران: معین.
18
نیاز کرمانی، سعید. (1371). حافظ شناسی. تهران: پاژنگ.
19
وحیدیان کامیار، تقی.(1376). «متناقض نما در ادبیات»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، شماره 4، صص294 -271
20