ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر لحن در انتقال پیام با تکیه بر شاهنامه
در نقد متون، ناقد نخست میکوشد زمینهای متناسب با متن بیابد تا بر اساس آن الگو به بررسی بپردازد. در پژوهش حاضر، اساس کار، بررسی تأثیر لحن بر میزان انتقال پیام در «شاهنامه» است. با این نظر که لحن مربوط به گونههای زبانی است، این پژوهش حول محور زبان به بررسی عامل لحن میپردازد. اسپیتزر(منتقد فرانسوی)، معتقد است که کاربرد هر واژه در هر متن، شکل ظهور عاطفی آن است؛ تنها باید دانست که کدام کنش زبانی این کاربرد را گریز ناپذیر کرده است. از این رو عامل لحن که بازتاب رنگ عاطفی کلام است، به نوعی بازتاب اندیشه و حتی نوع برخورد شاعر با مسائل عینی و ذهنی است. با توجه به اینکه «شاهنامه» فردوسی از متونی است که به شدت تحت تأثیر یک جریان فکری و نوع ادبی خاص است، عامل لحن، هم میتواند عاملی برای بیان پشتوانهی فکری گوینده و هم طرز تلقی مخاطب از فضا، زبان و بافت اجتماعی متن باشد. از تحقیق حاضر چنین حاصل شده است که در «شاهنامه» با وجود غلبة تفکر اسطورهای-حماسی، لحنهایی که بیانگر احساس و منش گوینده از ذکر داستان است، در جایگاه مناسب خود، نمود یافته است.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1466_e3263f461a7a33e5621cff777cf71768.pdf
2014-08-23
9
25
لحن
زبان
شاهنامه
فردوسی
نوشاد
رضایی
noshadrezaee@yahoo.com
1
دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
محمد
یاوری
yavari-1350@yahoo.com
2
دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
سگسار و بزگوش در شعر حماسی و غیر حماسی،دگرگونی تصویر و کاربرد
واژة سگسار در اشعار حماسی هم به عنوان اسم مکان و هم به عنوان اسم خاص کاربرد داشته است ؛ اسم مکان برای محل سکونت کسانی که سر سگ و بدن آدمی داشته اند وبه عنوان اسم خاص نیز برای دیو به کار رفته است .علاوه بر شعرایی که حماسه سرا بوده اند ، دیگر شعرا نیز ازواژة سگسار در اشعار خود بهره برده اند . درموردایندوواژهاینپرسشهاوجودداردکه:اولین بار چه کسی این دو واژه را وارد ادبیات کرده است ؟ و کاربرد سگسار ، در آثار حماسی با آثار غیر حماسی چه تفاوتی دارد ؟بر اساس پژوهش بهعمل آمده ، سگسار اولین بار در شاهنامه فردوسی به کار رفته است و تنها منبع ادبی ، که از بزگوش نامی به میان آورده نیز ، شاهنامه فردوسی است . از دید جغرافیا نیز، وجود مکان هایی به نام سگسار و بزگوش قابل بحث است. همچنین تصویر" سگسار" دراشعار حماسی و شعر غیر حماسی کارکردهای متفاوتی دارد و معنی ومضمون آن نیز در آثار مختلف دچار دگرگونی و تحول شدهاست .
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1719_777539704b9c424596bd1d7723e91dd9.pdf
2014-08-23
26
37
سگسار
بزگوش
مازندران
شاهنامه
حماسه
محمدجواد
عرفانی بیضائی
mj_erfani@yahoo.com
1
عضو هیأت علمی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
واکاوی اشکال کهنالگوی ماندالا و نماد کمال در ناخودآگاه قومی طاهره صفارزاده
کهنالگوی ماندالا یکی از دیریابترین تصاویر ذهنی و بازماندة اجداد بشری است که دارای مفاهیم مختلف اعم از تکامل و فردانیت است. یونگ روانشناس سوییسی، این کهنالگو را نماد خویشتن میشمارد که ابتدا از دین وارد روانشناسی و سپس به حوزة ادبیات وارد گردید. این صورت ازلی بیشتر در آسیای شرقی و بین هندوها و بوداییان مورد توجه است و شامل دایره-ای محصور در مکعب است. در آثار ادبی و هنری، نمود این کهنالگو در تصاویری چون خورشید، گل، ساعت، فواره و غیره قابل مشاهده است. اعداد چهار و هفت نیز نمادهای دیگر این کهنالگوست. با بررسی این کهنالگو در آثار ادبی میتوان به کارکرد ناخودآگاه شاعر در استفاده از این تصویر و میزان موفقیت او در رسیدن یا توجه به کمال پی برد. در این مقاله نمودهای کهنالگوی ماندالا با تصاویر مختلف در شعر صفارزاده واکاوی میگردد. به نظر میرسد در شعر صفارزاده، اساطیر مربوط به قدرت و زیبایی در کهنالگوی خورشید نمود یافته و مرگ و رستاخیز دوباره در اساطیر گل خود را نشان داده است. همچنین حیاتبخشی و تمامیت در نماد فواره ظاهر شده و زمان و اهمیت آن خود را در ساعت نشان داده است. کمال و فردانیت نیز در دو عدد چهار و عفت نمایان شده است که همة این موارد اشکال نمایش کهن الگوی ماندالا در شعر صفارزاده هستند.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1468_a2f79f9b1d4a053a60d561ef10fed536.pdf
2014-08-23
38
57
کهن الگو
ماندالا
تمامیت
شعر معاصر
صفارزاده
صغری
سلمانی نژادمهرآبادی
salmaninejads@yahoo.com
1
دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بازتاب مسائل سیاسی و اجتماعی در اشعار ابوالقاسم لاهوتی
از مهمترین ویژگیهای شعر دورۀ مشروطه، این است که شعر در خدمت اجتماع و سیاست قرار گیرد. مسائل سیاسی چنان صریح و روشن در شعر این دوره نمود پیدا میکند که به هیچوجه نمیتوان از آنها صرفنظر کرد. ابوالقاسم لاهوتی (1276-1335ﻫ. ش) نیز از جمله شاعران عصر مشروطه است که سرودههایش انعکاس واقعی جامعه و سرشار از مضامین سیاسی و اجتماعی است. از آنجا که تاکنون به صورت مستقل پیرامون مضامین اشعار ابوالقاسم لاهوتی پژوهشی انجام نگرفته است، بنابراین در این مقاله نگارندگان میکوشند مضامین برجستۀ سیاسی و اجتماعی اشعار او را بررسی نمایند.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1469_e914ac74699826473601b94599d4fe6e.pdf
2014-08-23
58
80
لاهوتی
میهن
سیاست
مشروطه
اجتماع
سید آرمان
حسینی آبباریکی
arman.hosseini@yahoo.com
1
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
LEAD_AUTHOR
پروین
حیدری
arman.hosseini1366@yahoo.com
2
دانش آموخته از دانشگاه پیام نور اهواز
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
عناصر دیداری در شعر شاعران نا بینا
مقاله ی حاضر به بررسی" عناصر دیداری در شعرشاعران نابینا" و روند شکل گیری تصویرهای شعری در ذهن و ضمیرآنان و بازتابش در سروده هایشان ، اختصاص دارد . در این بررسی ، با نُه تن از شاعران روشن دلی که سابقه ی دیداری نداشته اند، گفتگو و پاسخ های آنان در باره موضوع مورد بحث، بررسی شده است. نتیجه ی حاصل از گفتگوها، نشان می دهد نابینا،معلومات ذهنی اش را، که از راه حواس چهار گانه خود دریافت می کند، با تخیلش در آمیخته و به جای تصویر، تصور می آفریند و این تصورات را در شعر خویش باز می تاباند. همچنین تصویر ها، یا چنان که گفتیم، تصورات این شاعران در مقایسه با شعرهای شاعران دیگر، تفاوت چندانی ندارد به طوری که نمی توان با قطعیت، مشخصه ایی خاص یافت ،تا به وسیله ی آن، به نابینا بودن سرایندگان آنها پی برد.مگر از روی برخی نشانه ها و قراینی خاص ، که حکم دیگری دارد.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1470_455b86c26340ba8674d717dedfc758f9.pdf
2014-08-23
81
103
عناصر دیداری
شعر نابینایان
تصویر
تصور
ذوالفقار
علامی
zalami@alzahra.ac.ir
1
عضو هئیت علمی دانشگاه الزهرا
LEAD_AUTHOR
نسیم
داوودی پناه
davoodipanah@gmail.com
2
دانش آموخته کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه الزهرا(س)
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی معنیشناختی فعل «رفتن» در غزلیات حافظ
رفتن در لغت به معنای حرکت کردن از جایی به جایی دیگر است؛ امّا در زبان فارسی با توجّه به بافت جمله، معانی مختلفی مییابد. این پژوهش، معانی متعدّد این فعل را در غزلیات حافظ مورد بررسی قرار میدهد و برای تبیین بهتر از نظریهی طرحوارههای تصویری در حوزهی معنیشناسی شناختی کمک میگیرد. در غزلیات حافظ به جز چند مورد، فعل رفتن اغلب در معنایی غیر از «حرکت فیزیکی از جایی به جای دیگر» به کار رفته است. مفاهیم انتزاعی بیان شده با فعل رفتن عبارتند از : مردن، گذر زمان، وجود داشتن و متحمّل شدن، عاشق شدن، طلب معشوق، وصال، آغاز و اتمام کار، رد کردن و ثبات. کاربرد فعل رفتن در هریک از موارد مذکور تبیینکنندهی دیدگاهها و اندیشه-های حافظ است که به مواردی از جمله نگاه مثبت به پدیدهی مرگ، توجه به کیفیت گذر زمان، گذرا بودن سختیها و ماهیت پویای عشق و برگشت-ناپذیری و جبر موجود در آن میتوان اشاره کرد.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1471_828594ec354f54c11bb51e9550255ceb.pdf
2014-08-23
104
119
"معنی شناسی شناختی"
"فعل"
"رفتن"
"حافظ"
"حرکت"
منیره
محرابی کالی
mehrabim2013@gmail.com
1
دانش اموخته ی دوره ی دکتری دانشگاه مازندران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مطالعه سجع در آثار عرفانی و ادبی
این مقاله در پی تبیین اهمیت و کیفیت استفاده از سجع، مبتنی بر ساختار و روح زبان فارسی در آثار عرفانی و ادبی است. در این میان، به علل توجه نویسندگان و میزان توفیق آنان در رعایت قواعد اصولی سجع از منشأ عربی آن، با هدف چگونگی استفاده مؤلفان از سجع و موازنه اشاره میشود. نتایج نشان میدهد که برای آفرینش اثر هنری مبتنی بر سجع، تغییر ساختار ظاهر به تغییر ساختاری درونی اثر از جمله محتوا و توصیف رویدادها منجر میشود. همچنین نویسندگانی که به خصوصیات سجع مبتنی بر ذات زبان فارسی در اثر خود توجه کردهاند، متنی هنری آفریدهاند و حال آن که تلاش مقلدان آن در این خصوص، اغلب از روی تفنن و افاده فضل بوده است. این مقاله در پی تبیین اهمیت و کیفیت استفاده از سجع، مبتنی بر ساختار و روح زبان فارسی در آثار عرفانی و ادبی است. در این میان، به علل توجه نویسندگان و میزان توفیق آنان در رعایت قواعد اصولی سجع از منشأ عربی آن، با هدف چگونگی استفاده مؤلفان از سجع و موازنه اشاره میشود. نتایج نشان میدهد که برای آفرینش اثر هنری مبتنی بر سجع، تغییر ساختار ظاهر به تغییر ساختاری درونی اثر از جمله محتوا و توصیف رویدادها منجر میشود. همچنین نویسندگانی که به خصوصیات سجع مبتنی بر ذات زبان فارسی در اثر خود توجه کردهاند، متنی هنری آفریدهاند و حال آن که تلاش مقلدان آن در این خصوص، اغلب از روی تفنن و افاده فضل بوده است. کلیدواژه: سجع، موازنه، کنزالسّالکین، کشفالاسرار، مقامات حمیدی.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1472_46e202227fd8b66b28e982d1b9750366.pdf
2014-08-23
120
134
سجع
موازنه
کنزالسّالکین
کشفالاسرار
مقامات حمیدی
طاهر
لاوژه
tlawjeh54@yahoo.com
1
دانشگاه پیام نور
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
یغمای جندقی، سخنسازِ رَستۀ پارسینگاران
اندیشۀ سرهنویسی گرایی، انگیزشی است که در طی قرون و اعصار، گاهگاهی عدهای را مجذوب خود ساخته، جریانیهایی را در نثر نویسی به همراه داشتهاست؛ یغمای جندقی یکی از نویسندگانی است که در قرن سیزدهم هجری به امر سرهنویسی اهتمام ورزیدند؛ وی در طی برخی از نامههای خود تحت عنوان "پارسینگار" واژهها و ترکیبات فارسی را جانشین کلمات عربی ساختهاست. بر خلاف باور شایع، استفاده از کلمات فارسی مجعول و مهجور بسامد بالایی در نثر یغمای جندقی ندارد. وی با آراستن نثر از طریق جملات و کلمات معطوف و لختهای سجع، علاوه بر پالودن نثر از عناصر زبانی غیر فارسی، سبک شخصی برای خود ابداع نمودهاست که پیروان و شاگردانی نیز داشته است. یغمای جندقی برای نامهنگاری، ارزش و اعتبار تاریخی و ادبی بسیاری قائل است و از نامهنویسی در جهت اشاعۀ نام و مقاصد خود بهره جسته است؛ لحن یغما در نامههایش، لحن تعلیمی و بزرگمنشانه است. در این مقاله، پس از نگاهی مختصر به جریان سرهنویسی و معرفی زندگی و آثار یغمای جندقی، نامههای پارسینگار یغمای جندقی را از حیث سبک نگارش و اندیشۀ غالب بر آن، بررسی نمودهایم.
https://pab.journals.pnu.ac.ir/article_1525_15ae076ab257d99dc3a1b2da77478019.pdf
2014-08-23
135
148
یغمای جندقی
سرهنویسی
نثر پارسی
پارسینگاری
نرگس
اسکویی
noskooi@yahoo.com
1
استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، ایران، بناب
LEAD_AUTHOR